زمستان طولانی‌ای شده، پر از مرگ...

همیشه از اینکه سینمای ما باتوجه به انقلاب 57 مجبور شد تغییرات بزرگی بکنه حرص خوردم. جایی خونده بودم که اگه سینمای ما ممیزی نداشت؛ چه سکانس‌ها و لحظه‌های درخشانی می‌تونست ثبت بشه... فقط برای چند لحظه تو ذهنتون تصور کنین، بوسه‌ای عاشقانه‌ای بین فرخ نژاد و خزر معصومی در به رنگ ارغوان، بوسه‌ای که میتونست جاودانه‌تر بکنه فیلم رو از شاهکاری که هست. تو رو خدا تصور کنین رفتن یهویی تو صورت هم، بین باران و بابک قبل جدایی برای سکانس جگرسوز  دستشویی  توی فیلم بغض! عشق بازی قبل مرگ توی نفس عمیق! شبهای روشن! در دنیای تو ساعت چند است و فیلم لیلا! کام آن... هزاران مثال میشه زد برای هزاران سکانس و فیلم ایرانی دیگر. تو رو خدا یه لحظه این پوسته رویی رو کنار بزنین و قشنگ اصل موضوع رو ببینین، قبل از صدور مانیفست‌های درمورد فساد و ابتذال برای ذهن من و این سکانس‌های ذهنی حتی. این بوسه‌ها و هم‌آغوشی رو با هوس اشتباه نگیرین. همونقدر که تماشای محبوب میتونه لذت بخش باشه؛ لمسش میتونه جاودانه بکنه یه رابطه رو. و اینکه قبول دارم به گُه کشیده شده مفهوم آغوش و عشق بازی در اوضاع کنونی...

به جز جای خالی این سکانس‌ها، جای خالی عکس‌های پر طمطراق استارها روی جلد مجلات واقعا خالیه. عکس‌های از زیبایی طبیعی و ملوی بازیگرایی مث فروزان روی جلد اطلاعات هفتگی و... الانم هست، ولی با یه من آرایش و  هزاران عمل مختلف که زیبایی نیست. درسته چند تا مثال هست که میتونن زیبایی طبیعی باشه(ترانه، حانیه، لیلا حاتمی، مهناز و...)و آیا حق مخاطب دیدن زیبایی نیست؟ کسی میتونه بگه اگه ستایش زیبایی مدنظر خالق بزرگ نبوده، منظور از این همه تفاوت در خلقت چی بوده؟!  حالا لطفا چند ثانیه تصویرسازی کنین تصویر بازیگرای محبوبتون رو جلد مجله مثلا 24! الان تو ذهن من تصویر پرتره‌ی با کمی معلوم بودن گردن لخت ترانه علیدوستی اومده!

حالا بگذریم از این مباحث تئوریک! که اگه ادامه پیدا کنه نگارنده محکوم به ابتذال! و فسادگری میشه...

اصن چی شد که این افکار مشوش عمومی شد. مرگ یکی از استارهای بزرگ قبل انقلاب؛ فروزان....

تلالوی زیبایی و شاید به جرات بشه گفت زیباترین بازیگر تاریخ سینمای ایران. میتونم سرش ساعت‌ها جرو بحث کنم که از خیلی‌ از استارهای اون موقع هالیوود هم زیباتر بود و هنوزم از این جوونای زپرتی هالیوود هم زیباتره، کاملا میشه گفت یه چیزیه در حد زیبایی کیت وینسلت و امی ادامز.  چرا مثال‌هام خارجیه؟! لابد میخوایین این حجم از زیبایی رو با بازیگرای ایرانی مقایسه کنم! متاسفم..

یه عکسی داره برای مجله سینما ستاره، با لباس شنای زرد رنگ، موهای بلند(هرگز فکر نمی‌کردم موی بلند رو ستایش کنم، حتی کیت وینسلت با موهای بلندش رو نادیده می‌گرفتم و حالا که دارم اعتراف می‌کنم فروزان انگشت وسطشو داره بهم نشون میده) و عینک به سبک دهه 70 میلادی، یه عینک گنده!

بعدی عکسیه که روی مبل با شلوارک خیلی کوتاه سفید نشسته. به نظر نگارنده نکته‌ی اینکه توی  اکثر عکس‌ها پاهاش معلومه. ساق‌های درخشنده و ران‌های پرشه. مگه نه اینکه معیار هیکل زنانه ساق پاست؟

اون لبخند سرخوشانه و نگاه به بیرون قاب به همراه بازم شلوارک و رنگ قرمز(این قرمز لعنتی و زیبا) و کش‌سر قرمز و موهای دم خرگوشی بسته! و پیراهنه بنفش مِلو و دکمه‌هایی که تا روی سینه بازه. لاک‌ها و رژ  پررنگ. کام آن لعنتی‌ها خودتن اعتراف کنین که زیباست...حاظرم شرط ببندم خود خدا هم لذت برده از این خلق دیوانه کنندش. دمت گرم خداجون. دمت گرم...

تا اینجا باید فهمیده باشین که نگارنده به شدت نزدیک به شخصیت پسر نوجوان فیلم مالناست! کاملا مالیخولیای ذهنی داره در مقابل زیبایی! و اینکه مالنای من بازیگران سینمان! اعتراف بد و کثیف و شاید منحرف کننده ای باشه. ولی میخوام بگم که من خود خود رناتوم تو فیلم تورناتوره!

از فیلم‌هاش نگفتم. شاید باید قبل سربازی دوباره بشینم و مرورشون کنم. بهترینش دشنه بود...جلوی بهروز لعنتی. آخ که چرا رفتی بهروز، اگرچه میموندی هم چیزی نمیشد. همونجور که فردین بیچاره دق کرد برای دوباره رفتن روی پرده. باز فردین غریبانه نرفت. نامردا حتی نذاشتن ملت بیان بیرون و یه تشییع جنازه خوب برای فروزان بگیرن...حیف...

رناتوی ذهنم میگه زیادی از موی بلند تعریف کردی. و عکس آس فروزان رو نشون بده. بزار همه ببین چه لعنتی‌ای شده بود با موی کوتاه...

 

پ.ن:  به شدت ناراحتم از خاکسپاری غریبانه فروزان... و اصن نمیدونم تند تند چی نوشتم.

پ.ن دو: عکس‌ها رو امیدوارم فیلتر نکنن. عکس اول از فیلم مالناست و دو شخصیت اصلی فیلم. زن روبرویی مالناست. و عکس پایینیش رناتوی معروفه که عاشق مالناست...