همش می‌گفت شروع کن شاهنامه‌خوندن رو. اما من هر سری به بهانه‌های مختلف که خیلی کتاب نخونده دارم یا کلاسیک فلان‌وبیساره در میرفتم. همیشه‌ی خدا هم جوری با هیجان از کتاب حرف میزد انگار داره فینال جام جهانی رو گزارش میکنه. هیجانش درگیرم می‌کرد‌، اما باز گشادی می‌کردم. اما با این کارت پستال و هیجان امروزش قرار شد با هم و طبق برنامه شاهنامه بخونیم.


"سیاوش وقتی می‌خواد با فرنگیس ازدواج کنه (فرنگیس دختر افراسیاب) قرار میشه پیران (وزیر خردمند افراسیاب) بره با افراسیاب صحبت کنه و در واقع فرنگیس رو خواستگاری کنه. پیران وقتی میره پیش افراسیاب میگه از طرف سیاوش پیغام آوردم و شروع میکنه از زبان سیاوش حرف بزنه:
"پس پرده‌ی تو یکی دختر است
که ایوان و تخت مرا درخور است
فرنگیس خوانَد همی مادرش
شوم شاد اگر باشم اندرخورش"

ببینید پیران، دختر افراسیاب رو به خود افراسیاب چطوری معرفی کرد:

فرنگیس خوانَد همی مادرش!
این قسمت از شاهنامه از این موضوع حکایت می‌کنه که نام بچه رو در ایران باستان مادر انتخاب می‌کرده. به جز این مورد، نام سهراب رو هم تهمینه انتخاب می‌کنه نه رستم. در حقیقت حق انتخاب اسم فرزند کاملا در اختیار مادر بوده." .

پ.ن: و شاهنامه که حماسه ملی ایران هست، یعنی باورهای ملی و اعتقادات مردم یک سرزمین. که تقریبا همش یکی یکی از بین رفت.
پ.ن دو: کارت پستال صحنه شورای زال و مغان رو نشون میداد از کتاب شاهنامه شاه