نامه به کودکی که قرار است زاده شود- مقدمه
سلام دلسای عزیز
شاید الان قاطی کردی که حول حوش دو ماه مونده به دنیا اومدنت برات نامه نوشتم!(صد دفعه اینو برات نوشتم، ولی خدا کنه تیرماه بدنیا بیای) الان میگی من توی این جای تنگ با این رشد تند تند هر روزم چه جوری نامه باس بخونم!!! حتی اگه به مامان شُهرهت رفته باشی الان داری به صورت مِلو غُرغُر میکنی که سیاه شده الان چه وقتشه!؟ بزار من بیام! نه عزیزم از این خبرا نیست. بنده به عنوان بابا لنگ درازت(حالا چرا بابا لنگ دراز؟ باید بری دفترچه خاطرات رو بخونی، کلی نامه برات نوشتم تو دوران آموزشی و قراره همینجوری بنویسم برات. گفتم اینجا که اگه مامانت خواست بپیچونه و نگه بهت که همچین چیزی هست مدرک داشته باشی. اون دفتر قراره راهنمای تو باشه تا این دنیا/آدمهاش/روابطشون و حتی چیزهایی جانبی و مسخرهای همچون سرنوشت رو زودتر از بقیه هم نسلات بشناسی و اقدامات لازم رو برای مقابله با تمام اینها انجام بدی)
بابا لنگ درازت قراره بره کردستان-مریوان برای سربازی. خودم احتمال میدم که تولدت رو شمال نباشم. گمونم ماه رمضون بدنیا بیای. ماه رمضون چیه؟ هیچی عزیزم یک ماه ملت روزه میگیرن و به مدت یک ماه نماز میخونن! عمرا بقیه سال نماز یادشون نیست. فقط همین. دروغ و تهمت و غیبت تعطیل نمیشه.(اوه اوه همین اول باید 6 مورد رو برات توضیح بدم عزیزم)
مریوان یه شهر مرزیه توی استان کردستان قبلا فقط اسمشو شنیده بودم که ملت میخوان برن کربلا باس برن اونجا. خدمت سربازی هم یه مرحله از زندگی برای پسراست! یه مرحله 21 ماهه. که اگه پارتی(پارتی چیز خیلی پیپی ایه عزیزم)داشته باشی یه دوران خیلی خوبه اما اگه یکی مث بابا لنگ درازت نداشته باشه باید بره و از مرزهای کشور دفاع کنه تا بقیه راحت زندگی کنن(تو باید به من افتخار کنی عزیزم) خب ماه رمضان هم یه ماه قمریه، یعنی عزیزم جزو ماههای رسمی مملکت نیست. و هر سال تو یه ماه برگزار میشه! سال به سال ده روز میاد جلو و امسال افتاد از وسط خرداد تا وسط تیر! درست همون موقعی که قراره بیای این دنیا. از حال و هوای این ماه بگم که خیلی خوبه. مخصوصا وقتی آدم بچست. خیلی حس خوبیه اولین سالهای روزه گرفتن/افطاری/سحر... قدیمها که تلویزیون یکم خوب بود سریالهای خوبی پخش میکرد تو این ماه.
دروغ و تهمت و غیبت رو بعدا برات توضیح میدم. میترسم مامانت عصبانی بشه که این چیزا چیه داری به بچه توضیح میدی و کار به سانسور مطالب بکشه.
عزیزم فعلا همین رو داشته باش. چون به شدت سرم شلوغه. قول میدم جمعه که رفتم پادگان بیشتر برات بنویسم....