بعد چند روز حالا می‌خوام از سبک زندگی این هفته بنویسم...

هفته‌ی گندی بود، جرو بحث با حسن‌نسب، دادو فریاد میثم واسه دفتر یادداشت، فلج بودن من واسه یه تنظیمات بایوس...و...

حالم خیلی خرابه، کابوس و فکرای بدی دارم درمورد خانم میم، از یه طرف روز به روز داریم بیشتر ارتباط پیدا می‌کنیم از یه طرف این فکرای مزخرف....نمی‌دونم چی میشه..یا ما داریم چی‌کار می‌کنیم...از اونم پرسیدم اونم نمی‌دونه...:(

خدایا کمکم کن نذار بشکنم دوباره....دستمو بگیر خدااااااااااااااااااااا

امروز بدجوری بغض گرفته منو از صبح...از اول هفته منتظر جمعه بودم ولی حالا اعصابم خورده، از صبح خبری از میم ندارم...خدایا کمک کن، نوکرتم...